دلنوشته های دریا

نسخه طب سنتی

سلام دوست جونیا قول داده بودم که نسخه طب سنتی رو براتون بزارم ....ببخشید خیلی دیر شد ولی امروز بالاخره یه وقتی پیدا کردم که براتون بنویسم  1-دم کرده بابونه (1 ق غ ) صاف شده روزی 1 لیوان با عسل میل شود(2 ماه ) 2- آب سیب هر روز 1 لیوان میل شود (4 ماه) 3- دوسین هر 12 ساعت (1 ق م ) میل شود (6 ماه) 4- بادکش تخمدان یک روز در میان (40 جلسه ) 5- هر روز یک عدد بح پخته میل شود  6- ترک سردیها و لبنیات  8- قطره لاویگل هر 12 ساعت 19 قطره با آب میل شود  شماره 1 و 2و 5و 6 و بعلاوه دو تا حجامت و زالو هم برای همسرم نوشته .... خیلی سخته برای من که شاغلم و 6 صبح میرم سر کار و 7 شب برمیگردم خونه همه اینارو...
14 آذر 1397

طب سنتی

ادمی که دنبال راه نجاته به هر ریسمان پوسیده ایی چنگ میزنه ... یه دکتر طب سنتی هست که خیلی معروفه به اسم  دکتر خیر اندیش ولی هرکاری کردم نتونستم باهاش نوبت بگیرم در نتیجه با دکتر دیگه ایی که شاگردش بود و اونهم شنیدم کارش خوبه (خانم دکتر شهلا اسدزاده) نوبت گرفتم ... ساعت 1 نوبت داشتم که من برای اینکه نوبتم رو از دست ندم 11.30 اونجا بودم دوساعت مرخصی ساعتی گرفتم که  زود برگردم سر کار ولیییییییی ساعت 5 تونستم برم پیش دکتر ....حسابی اعصابمون خورد شد خیلی شلوغ بود این وسط یه عده هم با پارتی بازی زودتر میرفتن داخل متاسفانه ، مثلا یه خانمی ساعت 3 نوبتش بود ولی زودتر از من رفت داخل، همه اینا باعث شد که دیگه به شرکت نرسیدم و مجبور شدم کل بعد...
26 آبان 1397

تهران خلوتم،آرزوست!

باور نکردنیه ! من امروز مسیر خونه تا محل کارم رو که بخاطر ترافیکه سنگینش 2 ساعته میرسیدم امروز نیم ساعته رسیدم .... خیلی کیف داد کاش همیشه خیابانهای تهران انقد خلوت بود و هوای تمیز و اسمان ابی داشت  خوب از مصاحبه همسر جان بگم که بنظر نمیاد مثبت بوده باشه این یعنی که همچنان بیکار باقی خواهد ماند ....بنده خدا خیلی داره اذیت میشه و اعصابش خیلی خورده براش دعا کنید اما کارهای خونه ... باهاش حرف زدم و درد و دل کردم جواب داد دو روزه وقتی میرم خونه میبینم کلی کار برام انجام داده ...واقعا ممنونشم خیلی اینجوری حس خوبی دارم رفاقتی داریم کارهارو باهم پیش میبریم نه مثل زن_شوهرهای 50 سال پیش الان که فکرش رو میکنم میبینم یه بخشیش تقصیر خودم بو...
16 آبان 1397

آیا کارهای خونه فقط وظیفه زن هستش؟؟؟

اقتصاد کشور ما جوری پیش میره که یه عده پولدار صد برابر پولدارتر شدن و یه عده مثل ما قشر متوسط با یه شتاب عجیبی سقوط کردیم ... 10 روزه همسرم از شرکتش تعدیل شده ...خودم کم استرس داشتم باید بد اخلاقی ها و بد عنقیهای این روزهاش رو هم تحمل کنم ... من که از صبح تا غروب سر کارم ولی اون خونه است باورم نمیشه با اینکه سرمای شدیدی خوردم و سر کار هستم دلش اصلا به حالم نمیسوزه و دست به سیاه سفید نمیزنه ....کسر شان میدونه و بهش بر میخوره... عیب نداره من بعد از ازدواج روزهای بدتر ازاین هم پشت سر گذاشتم اینم میگذره بالخره....فردا همسرم با یه شرکتی مصاحبه کاری داره دعا میکنم هرچی خیره پیش بیاد برامون ...
13 آبان 1397

دنیای احتمالات....یک دنیا شک و تردید

این روزها فقط سرچ میکنم از این سایت به اون سایت ...همش دارم راجع به دکتر های ژنتیک تحقیق میکنم و راجع به خود علم ژنتیک ... هر چی جلوتر میرم بیشتر نا امید میشم ... جالبه که توی دنیایی که اینهمه علم پیشرفت کرده راجع به بنیادی ترین موضوع انسان یعنی ژن انقد ضعیف عمل کرده .. چرا هیچ راه درمانی وجود نداره و ما فقط باید با احتمالات پیش بریم...ما باردار شیم بعد پزشکان زحمت بکشن و تشخیص بدهد که  جنین مشکل داره یا نه ... تازه درد از اونجا شروع میشه که دوباره نه بشنوی ... دوباره بهت بگن مشکل داره و باید سقط کنی...علم تا همینجا پیش رفته ...تازه اگه درست پیشبینی کرده باشن ... فاجعه اونجاست که تشخیصشون اشباه باشه و بچه مشکل داشته باشه و اینها چیزی نف...
10 آبان 1397

آلزایمر

یه وقتایی آلزایمر چقد میتونه کمک حالت باشه...برای اینکه شبا راحت بخوابی بدون ناله... برای اینکه تو اول جوونی قلبت درد نگیره ... برای اینکه بتونی دوام بیاری و ادامه بدی ... برای اینکه حالت خوب باشه ... فراموشی گاهی واقعا نعمته ... کاش این روزها دچارش میشدم.... خاطرات تلخی دارم که مثل سرطان دارن منو اروم اروم میکشند ... سعی میکنم فراموش کنم ولی همیشه تو اوج خوشیها میان جلوی چشمم و بهم یاداوری میکنن که اون روزهارو فراموش نکن ....قبلا تو یه سایتی عضو بودم اون روزهای پر از درد تو اون سایت مینوشتم امروز خیلی اتفاقی نوشته های دو سال پیشم رو تو اون سایت دیدم ...با خوندنش قلبم درد گرفت تک تک اون لحظات مثل یه فیلم جلوی چشمم اومد.... روزهای پر از...
9 آبان 1397
1